طرحواره درمانی رو جدی بگیرید همه ما بهش نیاز داریم تا خطاهای زندگیمون رو کاهش بدیم. همراه باشید تا در یه سری مقاله به صورت خلاصه و کاربردی مسیر جدیدی برای زندگیمون بسازیم.
من اینجا به عنوان یه محقق آنچه خودم درک کردم از طرحواره درمانی رو توضیح خواهم داد. قطعا من روانشناس یا روان درمانگر نیستم پس صرفا به این محتواها بسنده نکنید و از شخص متخصص این حوزه راهنمایی بگیرید.
فهرست مطالب
طرحواره چیست؟
به طرحوارهها تلههای زندگی نیز میگویند حالا چرا تله ؟ چون این طرحوارهها مثل تله در زندگی ما هستند و هر بار که ما در این تلهها قرار میگیریم ازشون آسیب میبینیم. طرحوارهها عجیبترین تلههایی هستند که بشر تاکنون شناخته؛ این تلهها عجیبند چون خودمون تله رو میسازیم تا بیوفتیم توش !!!
شاید بگید اونی که برای خودش تله میسازه یه دیونست و این مقاله رو اونا باید برند بخونند !!! ولی صبر کنید تا با چندتا مثال ساده متوجه بشید همه ما درگیر این تلههای خود ساخته هستیم.
۱- بیشترمون دوستانی داشتیم که بارها بهمون آسیب زدند ولی باز کنارشون بودیم؛ این مساله در برخی از افراد شدت بیشتری داره و حس میکنند اغلب ممکنه از طرف دوستاشون مورد آسیب قرار بگیرند. حالا حرف جدید طرحواره چیه ؟ طرحواره میگه این شخص به شکل ناخداگاه جذب افراد ناسالم و آسیبزننده میشه تا بهش آسیب بزنند !!! خیلی عجیبه نه ؟ بر اساس این نظریه این افراد در کودکی مورد آسیب واقع شدند و الان در بزرگسالی به شکلی کاملا ناخداگاه دنبال تکرار تجربههای کودکی خود هستند.
۲- ….
۳-…
ریشههای طرحوارهها
خب حالا که با اهمیت مساله آشنا شدید بریم سر اصل ماجرا و ریشه این رفتار رو براتون توضیح بدم:
طرحوارهها به دلیل ارضا نشدن نیازهای هیجانی اساسی در دوران کودکی به وجود میاند. انسان پنج نیاز هیجانی اساسی دارد:
- دلبستگی امن به دیگران (شامل نیاز به امنیت، ثبات، محبت و پذیرش).
- کفایت، هویت و خودگردانی
- آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم
- تفریح و خود انگیختگی
- خویشتن داری و محدودیتهای واقع بینانه
این نیازها جهان شمول هستند و همه انسانها این نیازها را دارند اگر چه شدت این نیازها در افراد متفاوت است. گاهی اوقات تعامل بین خلق و خوی فطری کودک و محیط اولیه، به جای ارضای این نیازها، منجر به ناکامی آنها میشود.
ریشه طرحوارهها در تجارب ناگوار دوران کودکی نهفته است. طرحوارههایی که زودتر به وجود میآیند معمولا قوی تر هستند. پس از دوران کودکی سایر عوامل مانند همسالان، مدرسه، گروهها نقش دارند.
طرحوارهها به در چهار گونه فعالیت، تشکیل یا تقویت می شند:
- تجارت ناکامی ناگوار نیازها: شخص تجارب خوشایندی را در کودکی نداشته است به طور مثال کودکی که ثبات، درک شدن و عشق را تجربه نکرده باشد، طرحوارههای محرومیت هیجانی، یا رهاشدگی در او ایجاد خواهد شد.
- تجارب آسیب دیدن و قربانی شدن: در این تجارب کودک آسیب میبیند و یا قربانی میشود و طرحوارههایی مثل بی اعتمادی/ بدرفتاری، نقص و شرم یا آسیب پذیری نسبت به ضرر در ذهن کودک شکل میگیرد.
- تجارب خیلی خوب و فراتر از نرمال زندگی (اصطلاحا بزرگ شدن در پر قو): والدین جهت رفاه و آسایش کودک همه کاری میکنند. اینگونه تجارب در ذهن کودک طرحواههایی نظیر وابستگی/بی کفایتی، استحقاق/ بزرگمنشی به وجود میآید. در این حالت والدین به ندرت با کودک جدی برخورد میکنند و کودک لوس بار میآید. والدین ممکن است بیش از حد درگیر زندگی کودک شوند یا ممکن است بدون هیچ محدودیتی به کودک آزادی عمل دهند
- تجارب ناشی از همانند سازی با افراد مهم زندگی: کودک به طور انتخابی با افکار، احساسات، تجارب و رفتارهای والدین خود همانند سازی میکند. کودک ویژگیهایی که با خلق و خوی خود سازگاری داشته باشد را در خود همانندسازی میکند به عنوان مثال کودک افسرده خو، احتمالا سبک خوشبینانه والدین خود در مواجهه با بدشانسیها را همانند سازی نمی کند.
خلق و خوی هیجانی کودک در تعامل با وقایع دردناک کودکی منجر به شکل گیری طرحوارهها میشود.
برخی از خلق و خوهای هیجانی که بر اساس تحقیقات Kagan و همکارانش مادرزادی هستند و نسبتا غیر قابل تغییر:
پایدار / بی ثبات
خوشبین / افسردهخو
خونسرد/ مضطرب
حواسپرت/ وسواسی
بازیگوش / تحریکپذیر
اجتماعی / خجالتی
بررسی اولیه طرحوارهها
بریدگی و طرد
در این دسته نیاز شخص برای امنیت، ثبات، محبت، همدلی، در میان گذاشتن احساسات، پذیرش و احترام به شکل مطلوب ارضا نشده است. این طرحواره به طور معمول در خانوادههایی به وجود میآید که بی عاطفه، سرد، مضایقهگر، منزوی، تندخو، غیر قابل پیشبینی یا بد رفتار هستند.
۱- رهاشدگی/ بیثباتی
بی ثباتی یا بی اعتمادی نسبت به دریافت محبت و برقراری ارتباط با اطرافیان به طوری که فرد احساس میکند افراد مهم زندگیاش نمیتوانند حمایت عاطفی و تشویق لازم را به او بدهند زیرا این افراد از لحاظ هیجانی، بیثبات، غیر قابل پیشبینی (برای مثال ناگهان عصبانی میشوند)، اعتمادناپذیر و نامنظماند. این فرد معتقد است هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگیاش بمیرند یا این که او را رها کنند و به فرد دیگری علاقمند شوند.
۲- بی اعتمادی/ بدرفتاری
فرد حس میکند دیگران به انسان ضربه میزنند، بدرفتارند، انسان را سرافکنده میکنند، دروغ میگویند و دغل کار و سودجود هستند. چنین انتظاری باعث میشود فرد وقایع پیرامون را به گونهای خاص ادراک میکند: آسیبی که به فرد وارد نمودهاند عمدی بوده و یا اینکه در نتیجهٔ بی مبالاتی و غفلت مفرط پدید آمده است. ممکن است فرد احساس کند همیشه یک نفر موجودی او را میدزد و یا حق او را میخورد.
۳- محرومیت هیجانی
انتظار این که تمایلات و نیازهای فرد به حمایت عاطفی به اندازه کافی از جانب دیگران ارضاء نمیشوند. سه نوع محرومیت مهم وجود دارد که عبارتند از:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عطوفت یا همراهی
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، به حرف دل فرد گوش ندادن، عدم خودافشایی یا در میان نگذاشتن احساسات با دیگران.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، جهت دهی یا راهنمایی نشدن از سوی دیگران.
۴- نقص و شرم
احساس این که فرد در مهمترین جنبه های شخصیتاش، انسانی ناقص، نامطلوب، بد حقیر و بی ارزش است یا این که در نظر افراد مهم زندگی اش فردی منفور و نامطلوب به حساب میآید همچنین این طرحواره، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد، طرد، سرزنش، کم رویی، مقایسههای نابجا، احساس ناامنی در حضور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط با عیب و نقصهای درونی را در برمیگیرد.
این نقاط ضعف ممکن است:
شخصی: تکانههای ،خشم تمایلات جنسی غیرقابل پذیرش خودخواهی
عمومی: ظاهر جسمی نامطلوب و مشکلات اجتماعی
۵- انزوای اجتماعی/ بیگانگی
احساس اینکه فرد از جهان کناره گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا این که به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطر ندارد.
خودگردانی و عملکرد مختل
انتظاراتی که فرد از خود و محیط دارد با تواناییهای محسوس او برای جدایی، بقاء و عملکرد مستقل یا انجام موفقیت آمیز کارها تداخل میکنند طرح وارههای این حوزه به طور معمول در خانوادههایی به وجود میآید که اعتماد به نفس کودک را کاهش میدهند، گرفتارند، بیش از حد از کودک محافظت میکنند یا این که نتوانستهاند کودک را به انجام کارهای بیرون از خانواده تشویق کنند.
۶- وابستگی/ بیکفایتی
اعتقاد به این که فرد نمیتواند مسئولیتهای روزمره را مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیمگیری صحیح بدون کمک قابل ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد. این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر میشود.
7- آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
ترس افراطی از این که فاجعه نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و این که فرد نمیتواند از آن جلوگیری کند. ترسها بر یک یا چند جنبه متمرکزند (الف) حوادث پزشکی مانند حمله های قلبی و ابتلا به ایدز (ب وقایع هیجانی مانند دیوانه شدن، ج) سوانح محیطی مانند گیرافتادن در ،آسانسور قربانی جنایت ،شدن سقوط هواپیما و زمین لرزه
8- خود تحول نیافته / گرفتار
ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم زندگی اغلب ،والدین به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی. غالباً اعتقاد بر این است که هیچ یک از این افراد گرفتار بدون حمایت ،دیگری قادر به ادامه زندگی نبوده یا نمی توانند شاد باشند فردی که چنین طرحواره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانه ای ندارد این طرح واره اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی جهت نداشتن و بی هدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودی فرد بروز میکند.
۹- شکست
باور به این که فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتناب ناپذیر است. فرد در مقایسه با همسالانش در حوزه های پیشرفت مثل ،تحصیل ،شغل ورزش و … غالباً احساس بی کفایتی می.کند اغلب شامل این باور است که شخص ،دیوانه بی ،استعداد نالایق و نادان است و نسبت به دیگران موفقیت کمتری دارد.
محدودیتهای مختل
نقص در محدودیتهای درونی احساس مسئولیت در قبال دیگران یا جهتگیری نسبت به اهداف بلندمدت زندگی این طرحواره ها منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با رعایت حقوق ،دیگران همکاری با دیگران تعهد یا هدفگزینی و رسیدن به اهداف واقع بینانه میشود طرحواره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود میآید که به جای انضباط مواجهه مناسب، محدودیتهای ،منطقی مسؤولیت پذیری همکاری متقابل و هدف گزینی؛ وجه مشخصۀ آنها سهل انگاری ،افراطی ،سردرگمی یا حس برتری است. در برخی موارد کودک ممکن است نتواند ناراحتی عادی و معمولی را تحمل کند یا این که ممکن است ،هدایت جهت مندی و راهنمایی کافی دریافت نکرده باشد.
10- استحقاق/ بزرگمنشی
فردی که چنین طرحواره ای دارد معتقد است که نسبت به دیگران یک سر و گردن بالاتر است حقوق ویژه ای برای خودش قائل است تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنمای تعاملات اجتماعی بهنجار هستند .ندارد اغلب بر این نکته پافشاری میکند که دیگران باید هر آنچه را که او میخواهد برایش فراهم کنند بدون توجه به این که آیا درخواست او منطقی است چه چیزی از نظر دیگران معقول است یا این که چه هزینه ای برای دیگران دارد چنین افرادی برای این که بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را کنترل نمایند تمرکز افراطی بر برتری جویی برای مثال موفق ترین با استعدادترین و ثروتمندترین (شدن دارند هدف اولیه کسب توجه یا پذیرش از سوی دیگران نیست گاهی اوقات برای این که فرد بتواند تمایلات خود را ارضاء ،کند بدون همدلی با دیگران و یا بدون توجه به نیازها و احساسات آنها به رقابت افراطی یا کنترل رفتارهای دیگران روی می آورد.
11- خوشتنداری / خود انضباطی ناکافی
مشکلات مستمر در خویشتنداری مناسب و تحمل نکردن ناکامیها در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوانی در جلوگیری از بیان هیجانها و تکانه ها در شکلهای خفیف تر آن بیمار به شدت از ناراحتی اجتناب می.کند فردی که چنین طرح واره ای دارد، درد را تحمل نمیکند، از مسئولیت پذیری گریزان ،است به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری میکند و زیاد به خودش سخت نمیگیرد. این عوامل باعث میشود از رضایت شخصی، تعهد و انسجام شخصیتی فرد جلوگیری شود.
دیگر جهتمندی
تمرکز افراطی بر تمایلات احساسات و پاسخهای دیگران به گونه ای که نیازهای خود فرد نادیده گرفته می.شود. این کار به منظور دریافت عشق و پذیرش تداوم ارتباط با دیگران یا اجتناب از انتقام و تلافی صورت میگیرد در این طرح وارهها فرد معمولاً هیجانات و تمایلات طبیعی خود را واپس میزند و نسبت به آنها ناآگاه .است طرح وارههای این حوزه به طور معمول در خانوادههایی به وجود می آیند که کودک را با قید و شرط پذیرفته:اند کودک به منظور دستیابی به ،توجه عشق و پذیرش دیگران باید جنبههای مهم شخصیت خود را نادیده بگیرد. در بسیاری از این خانواده،ها نیازها و تمایلات هیجانی والدین و منزلت ،اجتماعی در مقایسه با نیازها و احساسات کودک ارزش بیشتری دارند.
12- اطاعت
احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران این کار معمولاً برای اجتناب از خشم، محرومیت، یا انتقام صورت میگیرد دو نوع از مهم ترین اطاعتها عبارتند از:
الف) اطاعت از نیازها واپس زنی ،تمایلات تصمیمات و ترجیحات شخصی
ب) اطاعت از هیجانها و اپس زنی هیجانات شخصی بویژه خشم
معمولاً این طور بنظر میرسد که تمایلات عقاید و احساسات ،فرد فاقد ارزشند یا برای دیگران اهمیت ندارند این طرحواره اغلب به شکل اطاعت افراطی همراه با حساسیت بیش از حد نسبت به احساسات دیگران تجلی مییابد. این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی میشود که در قالب یک سری نشانه های ناسازگارانه از جمله رفتارهای منفعل – پرخاشگرانه، طغیان های عاطفی کنترل نشده علایم روان تنی کناره گیری از عواطف، برون ریزی و سوء مصرف مواد آشکار میشود
13- ایثار
تمرکز افراطی بر ارضاء نیازهای دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضای نیازهای خود فرد تمام می.شود. رایج ترین دلایل انجام این کار عبارتند از جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران جلوگیری از احساس گناه ناشی از خودخواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند این امر اغلب از حساسیت بیش از حد نسبت به درد و رنج دیگران ناشی می.شود چنین طرح وارهای منجر به این احساس میشود که نیازهای فرد ایثارگر به قدر کافی ارضاء نمیشوند و همچنین باعث رنجش افرادی میشود که او از آنها نگهداری میکند با مفهوم وابستگی بیمارگونه همپوشی دارد.
14- پذیرشجویی / جلب توجه
تأکید افراطی در کسب تأیید، توجه و پذیرش از سوی دیگران که مانع شکل گیری معنایی مطمئن و واقعی از خود میشود. احساس ارزشمندی فرد، بیشتر به واکنشهای دیگران وابسته است تا به تمایلات طبیعی خودش. گاهی اوقات این طرحواره با تأکید افراطی بر مقام و منزلت، قیافه و ظاهر، پذیرش ،اجتماعی، پول یا پیشرفت مشخص میشود و وسیله ای است برای دستیابی فرد به تأیید تحسین و توجه دیگران هدف اولیه از دستیابی به تایید ،تحسین توجّه ،دیگران کسب قدرت یا توانایی کنترل دیگران نیست این طرح واره اغلب منجر به اتخاذ تصمیماتی غیرقابل اطمینان و ناخوشایند در مورد وقایع مهم زندگی میشود یا این که منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به طرد میگردد.
گوش به زنگی بیش از حد و بازداری
تأکید افراطی بر واپس زنی ،احساسات تکانه ها و انتخابهای خودانگیخته فرد یا برآورده ساختن قواعد و انتظارات انعطاف ناپذیر و درونی شده درباره عملکرد و رفتار اخلاقی که اغلب منجر به از بین رفتن خوشحالی ابراز ،عقیده آرامش خاطر روابط نزدیک و سلامتی میشود. طرحوارههای این حوزه به طور معمول در خانوادههایی به وجود میآید که در آنها عصبانیت، توقع و گاهی اوقات تنبیه دیده میشود. در این خانوادهها، بر عملکرد عالی، بینقصگرایی، وظیفه شناسی، پیروی از قوانین، پنهانسازی هیجانها، اجتناب از اشتباه تاکید میشوند. در عین حال که به لذت، خوشحالی و آرامش اهمیت چندانی داده نمیشود. معمولا در چنین افرادی تمایلی نهفته نسبت به بدبینی و نگرانی وجود دارد، بدین صورت که اگر افراد نتوانند در تمام اوقات گوش به زنگ باشند، همه چیز از هم میپاشد.
1۵- منفیگرایی/ بدبینی
تمرکز عمیق و مداوم بر جنبههای منفی زندگی ،درد ،مرگ دلخوری ،فقدان عدم توافق ،تعارض ،گناه مشکلات حل نشده اشتباهات بالقوه، خیانت کارهایی که اشتباه انجام میشوند ….. همراه با دست کم گرفتن جنبههای مثبت و خوشبینانه زندگی یا غفلت از آنها این طرحواره معمولاً شامل انتظارات افراطی در طیف وسیعی از موقعیتهای کاری مالی و بین فردی است که خود این حالت منجر به اشتباهات شدیدی میشود به طوری که شخص در نهایت احساس میکند زندگی شخصی اش از هم پاشیده .است. اغلب باعث ترس غیر معمول از اشتباه کردن میشود اشتباهی که ممکن است منجر به ورشکستگی ،مالی فقدان تحقیر و سرافکندگی یا گیرافتادن در یک موقعیت بد بشود. از آنجا که نتایج منفی و بالقوهٔ چنین حالتهایی اغراق آمیز ،است مشخصۀ این بیماران نگرانی مزمن گوش به زنگی غر زدن یا بلاتکلیفی است.
1۶- بازداری هیجانی
بازداری افراطی ،اعمال احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد ،دیگران احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه های شخصی صورت میگیرد معمولی ترین حوزههایی که بازداری در مورد آنها اعمال میشود عبارتند از:
الف) بازداری از بروز خشم و پرخاشگری
ب) بازداری از بیان تکانههای مثبت از قبیل ،خوشحالی ،محبّت برانگیختگی جنسی و بازی
ج) بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی
د) تأکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجانها.
1۷- معیارهای سرسختانه/ عیبجویی افراطی
باور اساسی مبنی بر این که فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه دربارهٔ رفتار و عملکرد خود باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولاً برای جلوگیری از انتقاد صورت می.گیرد این طرحواره به طور معمول در خانواده هایی به وجود میآید که تحت فشارند، نسبت به خودشان و دیگران بیش از حد عیب جویی میکنند و توقع دارند کارها با کیفیت عالی و در کوتاهترین زمان انجام شوند این طرحواره اغلب منجر به نقصهای جدی در احساس لذت ،آرامش سلامتی احساس ارزشمندی پیشرفت یا روابط رضایت مندانه میشود و معمولاً به شکلهای زیر بروز میکند الف) بی نقص گرایی توجه غیر معمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران ب قوانین غیرقابل انعطاف و بایدها”، در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله معیارهای بالا و غیر واقع بینانه اخلاقی، فرهنگی و مذهبی ج دغدغه زمان و کارآمدی به منظور انجام کار بیشتر.
1۸- تنبیه
باور اساسی مبنی بر این که افراد باید به خاطر اشتباهاتشان شدیداً تنبیه .شوند اغلب شامل احساس ،خشم نابردباری و بی صبری نسبت به کسانی از جمله خود (فرد است که طبق معیارها و انتظارات او عمل نکرداند معمولاً اینگونه افراد به دلیل در نظر نگرفتن شرایط ،ویژه نادیده گرفتن مشکلات دیگران و عدم همدلی با احساسات آنها نمیتوانند از اشتباهات خودشان و دیگران چشم پوشی کنند.